احسان امیری
آبادان خبر _ پس از شکست خانگی صنعت نفت مقابل پرسپولیس؛ پروندهی هفته نوزدهم رقابتهای لیگ برتر با سه باخت برای نمایندگان خوزستان بسته شد. آبادانیها دو بر یک و مسجدسلیمانیها سه بر یک متحمل باخت از سرخابیهای پایتخت شدند. فولاد هم در اهواز نتوانست از پس حریف قدرتمند اصفهانی خود بر آید و با یک گل نتیجه را به سپاهان واگذار کرد.
وضعیتی شبیه هفته ششم که هر سه تیم خوزستانی نتایج را به حریفان خود واگذار کردند. دو هفتهای که در مجموع 18 امتیاز را از خوزستانیها محروم کرد.
در آخرین دیدار هفته نوزدهم؛ صنعت نفت فقط 11 دقیقه توانست از گل زده و پیروزی خفیف خود حفاظت کنند. پرسپولیس با گلهای دقیقه 19 و 47 شیخ دیاباته، دوازدهمین باخت را به زردپوشان تحمیل کرد.
شکست صنعت نفت از پرسپولیس؛ به دو دلیل رخدادی آشنا است.
دلیل اول- نفتیها در دوازده دوره حضور لیگ برتری، 24 بار مقابل پرسپولیس به میدان رفتهاند. 17 بار بازنده و 3 بار توانستهاند پیروز از زمین خارج شوند. 4 دیدار این دو تیم هم با تساوی پایان یافت. پرسپولیسیها 27 بار دروازهی زردها را گشودهاند و در مقابل 11 گل دریافت کردهاند. هیچ تیمی در لیگ برتر این اندازه صنعت نفت را متحمل شکست نکرده است. پس میتوان برتری نزدیک به مطلق پرسپولیس در رویاروییهای مستقیم با صنعت نفت را رخدادی آشنا دانست. از این نظر برای هواداران آبادانی تفاوتی ندارد در خانهی خود یا زمین حریف، نتیجه را به پرسپولیس واگذار کرده باشند!
دلیل دوم - این چهارمین بازی نفتیها در فصل جاری است که پیروزی آنها به شکست منتهی میشود. آبادانیها سه بار در خانه و یکبار در زمین حریفان به خاطر نداشتن برنامه و توان کافی برای حفاظت از گل زده؛ 10 امتیاز را از کف دادهاند.
در هفتهی پنجم، گل دقیقه 19 «مهدی ممیزاده» به نفت مسجدسلیمان با گلهای دقایق 65 و 76 پاسخ داده شد تا این پیروزی خانگی به شکست تبدیل شود. در هفتهی یازدهم، نفتیها با گل دقیقه 40 «حکیم نصاری» از روی نقطه پنالتی، نیمه اول مقابل پیکان را برنده به رختکن رفتند. شاگردان «مجتبی حسینی» با گلی که در سومین دقیقه وقتهای اضافه به ثمر رساندند؛ دست آبادانیها را از رسیدن به دومین برد فصل محروم کردند.
سومین و بدترین برد از دسترفته به هفتهی چهاردهم در فولادشهر اصفهان مربوط است. نفتیها که با دو گل دقیقه 58 و 65 طیبی و باصری از ذوبآهن پیش افتاده بودند با دریافت دو گل در دقیقههای 76 و 91 سه امتیاز خارج از خانه را با یک امتیاز تعویض کردند. این میتوانست سومین و موثرترین پیروزی برای احیای برزیلیها در ادامهی فصل باشد.
آخرین موقعیت کسب برد هم با شکست اخیر دو بر یک مقابل پرسپولیس در هفته نوزدهم از دست رفت. این چهار برد ازدسترفته، با دو شکست و دو تساوی معاوضه شد تا بهجای 12 امتیاز، برزیل ایران به ۲ امتیاز اکتفا کرده باشد. حتی در موقعیت میزبانی، نفتیها در این فصل موفقیتی نداشتند. نهتنها بردی را در آبادان به دست نیاوردند که سه پیروزی احتمالی را به شکست و تساوی تبدیل کردهاند. این 10 امتیاز بربادرفته، صنعت نفت را با 21 امتیاز نهتنها امیدوارتر به ادامهی لیگ که در موقعیتی متفاوت و بهدوراز پرتگاه سقوط در جایگاه یازدهم قرار میداد.
همهی فرصتسوزی نفتیها محدود به همین چهار مسابقه نیست. 4 شکست این فصل نیز میتوانست بهتساوی بینجامد.
گل دقیقه 56 آلومینیوم در آبادان را باید سرآغاز این فرصتسوزیها از هفتهی دوم دانست. در هفتهی چهارم نیز تک امتیاز حاصل از تساوی مقابل تراکتور در تبریز با دریافت گل در دقیقه 4+90 از دست میرود. تساوی خانگی برابر سپاهان در هفتهی نهم با دریافت دو گل در دقیقههای 66 و 94 با شکست عوض شد. در هفتهی هجدهم نیز با گلی که از میهمان خود -هوادار- در دقیقه 62 دریافت کرد، اندک امتیاز این دیدار نیز از دست رفت.
همین چهار امتیاز ازدسترفتهی ناچیز؛ صنعت نفت را به امتیازی برابر با مس کرمان میرساند. اگرچه به دلیل تفاضل گل بهتر؛ کرمانیها بهطور موقت یک پله همچنان بالاتر از آبادانیها قرار میگرفتند. اهمیت این چهار امتیاز در کورس هفتههای پایانی بیشتر به چشم میآید. آنجا که در هفتهی بیست و پنجم؛ مس در آبادان باید مقابل صنعت نفت در یک دوئل 6 امتیازی صفآرایی کند. حتی در صورت تساوی برابر هوادار در هفتهی هجدهم، این تیم را 19 امتیازی و یک پله بالاتر از مس، در جایگاه سیزدهم و نزدیک به خط قرمز مینشاند.
آنچه بر صنعت نفت میگذرد، بهطور دقیق همانی است که در یازده فصل دیگر رخ داد. بیتوجهی متولی و مالک قدرتمند این تیم؛ دستاویز قرار دادن قانون منع هزینهکرد دولت در ورزش حرفهای؛ دخالتهای غیرورزشی در تصمیمگیریها؛ بیاراده بودن مسئولان شهرستان و استان در حمایت از تیم؛ بیثباتی صندلیهای مدیریتی و نیمکتهای مربیان؛ نداشتن برنامهی توسعهای و زیربنایی و... گزارههای موثر بر عملکرد سینوسی این باشگاه 50 ساله بهحساب میآیند.
چکیدهی عملکرد آبادانی در دوازده دوره لیگ برتر را میتوان به طور اجمالی در همین فصل دید و درک کرد. استفاده از 3 مدیرعامل و 3 سرمربی؛ جابجایی چندین دستیار و بازیکن، فقط در 19 هفته! یکی از رکوردهای ماندگار که تا سالها به آن اشاره خواهد شد. در دورههای گذشته، اگر پیشرانها و انگیزههایی نسبی برای موفقیت نفتیها وجود داشت، اینک از آنها خبری نیست یا بسیار کمتر از آنچه مینمایند، وجود دارد.
در فوتبال وقتی تیمی پس از نیمقرن فعالیت نتواند در مسیر پیشرفت و روبهجلو حرکت کند؛ همهی نقدها متوجه عملکرد مدیریتی و نگرش متولیان آن تیم خواهد بود. معتقدم بیش از متغیر مالی؛ مسئلهی بیثباتی و ضعف مدیریت در سالهای اخیر؛ بیشترین ضربه را به پیکره صنعت نفت آبادان وارد آورده است. همین تاکید و تکیهبر ناتوانی مالی، بهانهی مطلوب هرساله برای توجیه ضعف عملکردی میشود. سعی میکنند با اقناع هواداران، نقد و اعتراض ایشان را متوجه فقر و استضعاف مالی سازند تا عملکرد افراد مرتبط با تیم!
مسئول ناتوانی مالی هر تیم؛ خود مدیران و متولیان آن هستند و ایشان در تضادی آشکار سالهاست بهجای پاسخگویی؛ خود منتقد وضع مالی شدهاند. آرسن ونگر -رئیس کنونی توسعه جهانی فوتبال- درباره مدیریت جملهی مهمی دارد. او معتقد است «مدیریت در فوتبال بهمراتب مهمتر و برجستهتر از هر مبحث فنی است.» و البته مدیریت اقتصادی، جزئی از پیکرهی مدیریت کلان محسوب میشود.
همین مدیریت میتواند عامل ثبات گردد یا پایههای تثبیت موقعیت باشگاه را بلرزاند. بیثباتیهای فصل جاری بیش از مشکلات مالی به زیان تیم محبوب آبادانیها تمام شده است. وقتی هیچیک از تغییرات مدیریتی و کادر فنی هم نتواند به بهبود عملکرد تیم منجر شود، باید نقد اساسی را متوجه نگرش و عملکرد هیئتمدیره کرد. مرور آمارهای 19 هفتهی سپری شده از لیگ بیست و دوم، اثبات این مدعاست.
هشتمین تجربهی مربیگری «تاوارس» با صنعت نفت در لیگ برتر، به پنجمین شکست او منجر شد؛ در مقابل 2 تساوی و تنها یک برد! از هفتهی دوازدهم، نفت زیر نظر تاوارس 10 گل دریافت و تنها 6 گل وارد دروازه حریفان کرده است. اگرچه تاوارس ازنظر میانگین، عملکرد بهتری نسبت به «کریمی» دارد ولی میانگینهای ضعیفتری در قیاس با پرکاس، همچنان ثبت میکند. ماندن «کیشمس» و «پرکاس» با همهی احتمالهای فرضی و گاه ضعیف، شاید میتوانست موقعیت بهتر و باثباتتری برای تیم بسازد. اگرچه امتداد عملکرد پرکاس با ترسیم سادهی یک نمودار تا پایان هفتهی نوزدهم؛ نشان میدهد صنعت نفت با این امتیاز فرضی هماینک در همین جایگاه پانزدهم و البته با دو امتیاز بیشتر قرار میداشت.
تاثیر ثبات در مدیریت و کادر فنی؛ میتوانست آشنایی بیشتر سرمربی با فضای لیگ و شرایط بازیکنان را به همراه داشته باشد. حمایتهای مستمر از کادر تحت مدیریت رضا پرکاس و جلوگیری از تنشزایی عناصر پرتاثیر بیرونی، بیتردید به نتیجهگیری بهتر آبادانیها منجر میشد. راهحلی که جایش را به تسلسل استعفا و برکناری داد! پاک کردن صورتمسئله، همواره سادهتر از تلاش برای رسیدن به پاسخ است.
یاران تاوارس، 66.7 درصد گلهای خورده را در نیمهی دوم و 33.3 درصد را در نیمه اول دریافت کردهاند. دریافت 16 گل از 24 گل خورده در نیمهی مربیان میتواند نشان دهندهی دو مسئلهی اساسی باشد. مربیان نفت -پرکاس، کریمی و تاوارس- برای مدیریت بازی در نیمهی دوم نگرش و راهبرد فنی اثربخشی نداشته یا ابزار کافی برای مدیریت 90 دقیقهای مسابقه در اختیار آنها در طول فصل نبوده است.
توزیع زمانی گلهای خورده صنعت نفت نشان میدهد آنها هر چه به پایان بازی نزدیک میشوند، گلهای بیشتری دریافت میکنند. آمار این 24 گل دریافتی در سه برش زمانی نشان میدهد، 16 گل در نیمهی دوم؛ 13 گل در 30 دقیقه سوم و 9 گل در 15 دقیقه پایانی وارد قفس توری برزیل ایران شده است.
از ابتدای فصل تا کنون آبادانیها بهوضوح در پستهای مختلف دچار فقر بازیکن موثر بودهاند. مصدومیتهای پیاپی بازیکنان با تجربه را هم میتوان دیگر گزارهی موثر دانست که تحلیلی جدا میطلبد. دومین خط حمله ضعیف و دومین خط دفاع ضعیف -بهطور مشترک با نساجی- نشان میدهد رده پانزدهم آبادانیها، تصادفی نیست. مقایسه گلهای زده نفتیها در لیگ جاری با 11 دورهی حضور در لیگ برتر؛ خشکسالی گلزنی در این تیم را بهخوبی نشان میدهد. تا پیش از آغاز دورهی کنونی، صنعت نفت بهطور متوسط در هر بازی یک گل به ثمر رسانده درحالیکه هماکنون با 11 گل، توانسته کمی بیش از نیم گل در هر دیدار وارد دروازه حریفان کند. با این وضعیت، همهی توان فنی و خط دفاعی باید به خدمت حفظ پیروزیها و تساویهای در آید. مگر با چنین راهبردهایی و داشتن اندکی شانس، بتوان نفت را از لبهی پرتگاه به عقب کشاند.
صنعت نفت؛ لیگ را با تساوی انگیزهبخش بدون گل مقابل فولاد در اهواز آغاز کرد. برابر آلومینیوم در هفته دوم متحمل یک شکست خانگی شد تا آنکه در هفتهی سوم، آبادانیها موفق به شکست یک بر صفر هوادار در بیرون از خانه شدند. عملکرد سینوسی نفتیها در 19 هفته لیگ؛ دلیل این تنزل جایگاه است. آنها هماینک در قعر جدول و همامتیاز با دیگر همنام لیگ به جایگاه پانزدهم تکیه زده و در تکاپوی بقا، هر چه میکنند موثر واقع نمیشود.
بازی هفته بیستم؛ دربی نفتی-خوزستانی است. هیچ نتیجهای در این بازی به سود فوتبال خوزستان در لیگ برتر نخواهد بود. تساوی به زیان هر دو و برد یکی بهمنزلهی امضا شدن حکم احتمالی سقوط برای دیگری است. مگر آنکه این دوقلوهای دوستداشتنی بدون در نظر داشتن حساسیتهای بازی روز سهشنبه؛ همهی تمرکز و همت خود را معطوف به 10 هفتهی پایانی کنند. اگر دو سوم مسیر، بد پیموده شد در یکسوم پایانی میتوانند فرصتهای ازدسترفته را جبران نمایند. بهشرط وجود اراده، پشتیبانی و راهبرد فنی برای کسب دستکم 17 امتیاز از 33 امتیاز باقیمانده.
سقوط تیمهای پرهوادار به لیگ دسته یک؛ رویدادی علیه زیباییها و جذابیتهای سطح اول فوتبال باشگاهی است. سقوط احتمالی صنعت نفت به لیگ دسته یک؛ نباید سقوط صرف یک تیم تلقی شود که باید آن را به سقوط بخشی از پایههای هواداری در لیگ برتر تعبیر کرد. انرژی اجتماعی «فوتبال» میتواند شکافهای ساختاری و تاریخی جامعه را کنترل کرده و به سبب تاثیر شگرفش بهویژه بر تودههای جامعه؛ عامل اتحاد و همبستگی شود. فوتبال چیزی فراتر از کسب موفقیت و خلق شادی در بر دارد. هیجان و همدلی؛ مهمترین تاثیر فوتبال بر مخاطب خود است.
در این وانفسایی که جامعه از هر سو زیر فشار از هم گسستن قرار گرفته؛ هواداری تیمهای پرطرفدار میتواند فرصتآفرین باشد. مرد و زن؛ پیر و جوان؛ مستغنی و مستضعف؛ عرب، فارس، لر، کرد، ترک، بلوچ، گیلکی و مازنی و هر نوع طبقهبندی و مرزبندی اجتماعی به گاه هواداری، یکرنگ میشوند و یکدل! هیچ گزارهی دیگری جز ورزش قهرمانی بهویژه فوتبال نمیتواند این حجم انرژی را به جامعه منتقل سازد.
کاش مسئولان ما چنین گزارههایی را بدانند و بخواهند دانسته شود که فوتبال و موفقیتهای ورزشی، مقوم حس «با هم بودن» است.