
الف.امیری
آبادان خبر _ مناطق آزاد در ایران با هدف رشد اقتصادی و تقویت پیوندهای بینالمللی تأسیس شدند. ایده اصلی این بود که این مناطق بتوانند با کنار گذاشتن محدودیتهای اداری و مقررات دستوپاگیر، به قطبهایی برای صادرات، تولید و جذب سرمایهگذاری تبدیل شوند. با این حال، امروز که چند دهه از آغاز به کار این مناطق میگذرد، سوالاتی جدی درباره عملکرد و میزان موفقیت آنها مطرح است.
مناطق آزاد از ابتدا با مأموریتهایی مشخص آغاز به کار کردند. افزایش صادرات غیرنفتی، جذب سرمایهگذاری خارجی، ایجاد اشتغال پایدار و توسعه زیرساختهای اقتصادی از جمله اهدافی بود که برای این مناطق تعریف شد. همچنین قرار بود این مناطق بستری برای توسعه تولید ملی و کاهش وابستگی به واردات باشند. اما در عمل، آنچه اتفاق افتاده، فاصله زیادی با این اهداف دارد.
یکی از مهمترین نقدهایی که به عملکرد مناطق آزاد وارد است، تبدیل شدن این مناطق به دروازهای برای واردات بیرویه است. آمارها نشان میدهند که حجم واردات در بسیاری از این مناطق بهمراتب بیشتر از صادرات تولیدی آنهاست. بهجای آنکه مناطق آزاد به پایگاههای تولید و صادرات تبدیل شوند، عمدتاً به مراکز تجاری و انبار کالاهای خارجی بدل شدهاند. این موضوع نهتنها کمکی به رشد اقتصاد ملی نکرده، بلکه در بسیاری از موارد، تولیدکنندگان داخلی را نیز تحت فشار بیشتری قرار داده است.
البته نباید از دستاوردهای مثبت این مناطق غافل شد. در برخی از آنها، از جمله کیش و قشم، زیرساختهای گردشگری توسعه یافته و توانستهاند در جذب گردشگران داخلی و خارجی موفق عمل کنند. این موفقیتها قابل تقدیر است، اما باید پرسید آیا این میزان دستاورد، میتواند توجیهگر معافیتهای مالیاتی و گمرکی گستردهای باشد که به این مناطق اختصاص یافته است؟
مشکل اصلی، رویکردی است که در مدیریت و سیاستگذاری این مناطق اتخاذ شده است. در بسیاری از موارد، سیاستهای مناطق آزاد بهجای حمایت از تولید و صادرات، تسهیل واردات را در اولویت قرار دادهاند. این رویکرد موجب شده که سرمایهگذاران انگیزهای برای تولید در این مناطق نداشته باشند و واردات کالاهای مصرفی را بهعنوان راهی آسانتر و سودآورتر انتخاب کنند.
علاوه بر این، زیرساختهای بسیاری از این مناطق نیز همچنان برای جذب سرمایهگذاری کافی نیست. دسترسی ناکافی به فناوریهای روز، کمبود امکانات تولیدی و ضعف در ارتباط با بازارهای جهانی، از جمله موانعی است که سرمایهگذاران در این مناطق با آن مواجهاند.
اکنون وقت آن رسیده که بازنگری جدی در سیاستهای مربوط به مناطق آزاد صورت گیرد. لازم است حمایتها و معافیتهای اعطاشده به این مناطق به نحوی اصلاح شود که تولید و صادرات به گزینهای جذابتر از واردات تبدیل شود. همچنین، توسعه زیرساختها و تسهیل دسترسی به بازارهای بینالمللی باید در دستور کار قرار گیرد تا این مناطق بتوانند نقشی واقعی در رشد اقتصادی ایفا کنند.
مناطق آزاد همچنان ظرفیت آن را دارند که به موتور محرکهای برای توسعه اقتصادی ایران تبدیل شوند. اما تحقق این ظرفیتها نیازمند نگاه بلندمدت، برنامهریزی دقیق و ایجاد فضایی رقابتی برای تولیدکنندگان و سرمایهگذاران است. در غیر این صورت، این مناطق به جای تحقق اهداف اولیه خود، به مراکزی برای سودجویی کوتاهمدت و واردات بیرویه تبدیل خواهند شد؛ اتفاقی که هزینه آن را اقتصاد ملی و مردم ایران پرداخت خواهند کرد.