آبادان خبر _ در تحلیلهای کلان از جنگها، اغلب شاخصهایی چون تلفات، دستاوردهای ارضی و معادلات سیاسی مورد بررسی قرار میگیرند. اما در لایههای پنهان جامعه، جنگها تأثیری عمیقتر بر جای میگذارند: آنها “سرمایه اجتماعی” یک ملت را یا میسازند یا ویران میکنند. سرمایه اجتماعی، همان چسب نامرئی است که افراد را به یکدیگر و به حاکمیت متصل میکند؛ مفهومی که از سه عنصر کلیدی تشکیل شده است: اعتماد، شبکههای همکاری و هنجارهای مشترک. دفاع مقدس، به شکلی شگفتانگیز، هر سه عنصر را در جامعه ایران بازآفرینی و تقویت کرد.
با آغاز تهاجم عراق و در شرایطی که نهادهای رسمی دولتی هنوز در حال شکلگیری بودند، این شبکههای همیاری مردمی بودند که بار اصلی مقاومت و پشتیبانی را بر دوش کشیدند. مساجد، که تا پیش از آن عمدتاً کارکرد عبادی داشتند، به مراکز فرماندهی محلی، ستادهای جمعآوری کمکهای مردمی و پایگاههای اعزام نیرو تبدیل شدند. جهاد سازندگی، به عنوان یک نهاد انقلابی نوظهور، با حضور جوانان متخصص در جبههها، نشان داد که چگونه میتوان تخصص و تعهد را در هم آمیخت. بسیج مردمی نیز فراتر از یک نیروی نظامی، به یک شبکه اجتماعی گسترده تبدیل شد که تمام اقشار جامعه، از دانشآموز و دانشجو تا کارگر و کاسب را در بر میگرفت.
این همکاریهای تنگاتنگ، اعتماد را به بالاترین سطح خود رساند. مردم به یکدیگر اعتماد داشتند که در سختترین شرایط، هوای هم را خواهند داشت. رزمندگان به فرماندهان جوان خود اعتماد داشتند که با ایمان و خلاقیت، راه پیروزی را خواهند گشود. و شاید مهمتر از همه، یک اعتماد عمیق بین مردم و رهبری شکل گرفت که فرمان امام (ره) برای شکستن حصر آبادان، نمونه بارز آن بود. این اعتماد متقابل، همان گنج پنهانی بود که ایران را قادر ساخت تا هشت سال در برابر دنیایی از دشمنی مقاومت کند. ایران پس از جنگ، با تکیه بر همین سرمایه اجتماعی غنی بود که توانست بحرانهای بزرگتری مانند دوران سخت سازندگی و تحریمهای فلجکننده را پشت سر بگذارد؛ میراثی که اهمیت آن کمتر از پیروزیهای نظامی نیست.
دکمه بازگشت به بالا