آبادان خبر _ وقتی نماینده ولیفقیه در خوزستان میگوید «امنیت کشور مدیون خون شهیدان است»، این یک تعارف نیست. این چکیده یک واقعیت تلخ اما غرورآفرین است. در جهانی که همه چیز با متر پول و منفعت سنجیده میشود، خانه یک شهید، موزهای زنده از جهانی دیگر است؛ جهانی که در آن، یک جوان از عزیزترین سرمایهاش، یعنی جان، برای یک آرمان بزرگتر میگذرد.
این دیدارها، در وهله اول، یک سفر به دل این جهان ارزشی است. یک تلنگر به خود ما، به مسئولانی که گاه در پیچوخم بوروکراسی و روزمرگی، فراموش میکنیم که بر میراث چه خونهایی تکیه زدهایم. این خانهها، قطبنمای مسیر هستند.
اما کارکرد این آیین، تنها به گذشته محدود نمیشود. این یک سرمایهگذاری استراتژیک برای آینده است. در عصری که روایتها در کسری از ثانیه ساخته و ویران میشوند و دشمن با تمام توان رسانهای خود به دنبال تحریف تاریخ است، چه سندی معتبرتر از چشمان یک مادر شهید؟ چه روایتی تأثیرگذارتر از خاطرات یک پدر که پسرش را با دستان خود راهی جبهه کرده است؟
هر خانه شهید، یک سنگر مستحکم در برابر جنگ نرم است. هر خاطرهای که بازگو میشود، پادزهری است در برابر ویروس فراموشی و تحریف. وقتی سرپرست بنیاد شهید، خدمت به این خانوادهها را “وظیفهای انقلابی” میخواند، در واقع به همین نقش حیاتی اشاره دارد. این خانوادهها، نه قربانیان منفعل یک تراژدی، که راویان فعال و حافظان اصلی “حافظه ملی” ما هستند.
شاید بتوان گفت این دیدارها، سه پیام همزمان دارند: پیامی به خود مسئولان، که به یاد بیاورند این میزها و منصبها، امانتی سنگین از سوی شهداست. پیامی به جامعه، که قدر این آرامش و امنیت را بدانند. و پیامی به دشمنان، که این ملت، ریشههایی عمیق در فداکاری و ایثار دارد.
این آیین ساده، در نهایت، یک بازتولید مداوم قدرت نرم است. قدرتی که نه از سلاح، که از ایمان و صبر خانوادههایی نشأت میگیرد که با وجود از دست دادن عزیزترینشان، همچنان استوار ایستادهاند. آنها آینههایی هستند که ما با نگاه کردن در آنها، هم گذشته پرافتخارمان را به یاد میآوریم و هم مسیر آینده را واضحتر میبینیم.