آبادان خبر _ بزرگترین چالش ایران پس از جنگ، نه صرفاً بازسازی ویرانیها، که ساختن و تثبیت یک “نظام” بود که نه شرقی بود و نه غربی. در دورانی که جهان درگیر جنگ سرد بود و کشورها مجبور به انتخاب یکی از دو بلوک بودند، جمهوری اسلامی ایران با موفقیت، مدل حکمرانی جدیدی را به دنیا معرفی کرد که تلاش میکرد بین دو مفهوم به ظاهر متضاد، یعنی “دین” و “دموکراسی”، آشتی برقرار کند.
“مردمسالاری دینی” بر این اصل استوار است که میتوان حاکمیت الهی را از طریق اراده و رأی مردم تجلی بخشید. این مدل، از یک سو با پذیرش نهادهای مدرن دموکراتیک مانند انتخابات، مجلس، ریاست جمهوری و شوراها، حق حاکمیت مردم بر سرنوشت خود را به رسمیت میشناسد. برگزاری دهها انتخابات آزاد و پرشور، حتی در سختترین شرایط امنیتی و اقتصادی، گواهی بر این مدعاست.
از سوی دیگر، این مدل با قرار دادن اصول و ارزشهای اسلامی به عنوان چارچوب اصلی قانونگذاری و اجرا (که نظارت بر آن بر عهده نهادهایی مانند شورای نگهبان است)، تلاش میکند تا از انحراف جامعه به سمت ارزشهای مغایر با هویت دینی خود جلوگیری کند. نهاد ولایت فقیه نیز در این ساختار، نقش هماهنگکننده، راهبر و حافظ اصول کلی نظام را بر عهده دارد.
این مدل ترکیبی، که با دموکراسیهای سکولار غربی (که دین را از عرصه عمومی حذف میکنند) و حکومتهای غیرمردمی منطقه (که به رأی مردم اعتقادی ندارند) تفاوت ماهوی دارد، به یکی از مهمترین دستاوردهای فکری و سیاسی ایران پس از جنگ تبدیل شد. “مردمسالاری دینی”، به عنوان یک “راه سوم”، توانست الهامبخش بسیاری از جنبشهای اسلامی در منطقه باشد که به دنبال راهی برای ترکیب هویت دینی خود با مشارکت مردمی بودند و این، یکی از بزرگترین صادرات نرم جمهوری اسلامی ایران است.
دکمه بازگشت به بالا